- نماهنگ احمقها ملت ایران را نشناختند!
- شما فساد و فحشا را آزادی میدانید!!!
- تا زمانی که روزنه باز باشد و مارها رها همچنان گزیده خواهیم شد.
- تخیل و تصور صواب- کار خوب یا سیئه- کار بد
- همه عقربهها را به ساعت ظهور تنظیم کنیم.
- لازمه بهرهمندی از هدایت قرآنی، تقوا و خشیت الهی
- ذکر یوم الله های تاریخی- ضرورت جهاد تبیین
- قرآن شناسی از دیدگاه امام خمینی(ره)
- شاه چگونه آمد و چگونه رفت؟
- تبیین نگاه مترقی و عادلانه اسلام به زن در عرصههای مختلف
- هوای نفس مانع التزام به لوازم ایمان
- زیر پوست زیبای آمریکا خشونت وحشیانه جنسی، نژادپرستی نظاممند – نادیده گرفتن حقوق زنان – رفتار وحشیانه پلیس
- دین شخصیت زن را احیا میکند.
- احساسات بر افکار تأثیر می گذارد و برعکس
- آیا غرب مظهر آزادی و امنیت زنان است؟
- حجاب یعنی بی نیاز از هر نگاهی جز خدا
- متن کامل پیام امام خمینی به بسیجیان
- روایت هایی تلخ از جنایات کوموله علیه ملت ایران
- پروژه ویرانی ایران بزرگ
- جنگ ۸ ساله یا جنگ جهانی سوم/ ۲۸۸۷ روز مقاومت
- دفاع مقدس حادثهای پرهیجان، پرمعنا و پر فایده برای امروز
- قرآن نسخه شفابخش مشکلات
- هنرمند کیست؟ کاری که هنرمندان سازنده و پیشرو انجام میدهند چیست»؟
- قرآن شناسی از دیدگاه امام خمینی(ره)
- فرهنگ بر دو قسم پیرو و پیشرو تقسیم می شود.
- آزادی چیست؟
- تحولخواهی، تحولانگیزی و تحولآفرینی
- بزرگترین انقلابِ تاریخ انقلابها
- تفکر گروهی و عدم پذیرش دیدگاه های رهبر
- برجسته سازی یا تئوری تنظیم دستور کار
- علم بلاتهذیب ضررش از جهل بدتر است
- اثبات شیعه و امامت ال محمد علیهم السلام از قرآن و کتب اهل سنت
- یکی از مصادیق آرمانزدایی، بی تفاوت کردن نسل جوان و دانشگاهی
- مرتکب گناهان شدهایم، چگونه گناهان خود را پاک کنیم؟
- زندگی اجتماعی مستلزم حقوقی جامع و قوانینی متقن
- شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
- تعداد برنامه ها با هدف ظهور، در مقابل کارهای تکراری
- عناصر قدرت و قوت ملی، ارکان اقتدار ملی
- تاکتیک دشمن در تحریف، ایجاد شک و تردید است
- راهبرد جهاد تبیین، موثرترین راه مقابله با تحریف دشمن
- جداسازی دین از زندگی
- ادب لباس زیبایی است در تن آدمی
- اندیشه های امام خمینی
- برخورد اندیشه ها
- برخی قضاوت پیامبر اکرم راقبول نداشتند
- اهداف آمریکا در مسئلهی تحریمها
- ارکان اقتدار ملی
- قهرمانِ پرافتخار
- عشق سرنوشت آدمی را در آسمانها میخواند
- عملیات ترور بزدلانه حاج قاسم
- عرفان مثبت، عرفان منفی
- علت اساسی زوال و سقوط تمدنها
- واقعیت عشق،عشق یعنی گل به جای خار باش
- آزادی بیان مقید به منطق و اخلاق
- اخلاص چیست؟ و مخلص کیست؟
- خود کم بینی احمقانه، بازگشت به خویشتن
- ارتباط حجاب با میل به خودنمایی
- ازدواج تنها درآمدن از تنهایی نیست
- منافقان بیدین، مقدسان احمق
- احزاب در فرهنگ غرب و مفهوم حزب در اسلام
- اسلام مبداء و سرچشمه ارزشها، شهید بهشتی
ازدواج تنها درآمدن از تنهایی نیست
ازدواج تنها درآمدن از تنهایی نیست بلکه اصل مهمتر رسیدن به همدلی و همراهی و هم روحی است. گزینش یک شریک زندگی مثل خریدن یک ماشین و خانه و لباس یا عینک نیست معیار و شناخت می خواهد.
در اینجا دو سوال عمده مطرح می شود اول اینکه همسر انتخابی چه خصوصیاتی باید داشته باشد. دوم فرد مورد نظر دارای آن ویژه گیها و خصایص هست یا خیر؟
در سوال نخست ملاک و معیار مطرح است. کسی ثروت و درآمد طرف و خانواده اش را در نظر می گیرد، دیگری شرافت و اعتبار خانوادگی را، برای یکی جمال مطرح است و برای دیگری کمال.
شاید شما معتقد هستید که شریک زندگی تان باید فردی خوش اخلاق، پاک و با صداقت، سازگار و صبور، وظیفه شناس، فهمیده و عاقل، شریف و نجیب، دیندار و متعهد باشد اما از کجا می توان فهمید خواستگار اینگونه است و یا حداقل قابل قبولی از این خصلتها را دارد .
با تحقیق، مشورت، پرس و جو از آشنایان و مرتبطان، با تامل و درنگ و پرهیز از شتاب می توان تا حدودی به شناخت رسید برای شناخت دقیق تر بهتر است در باره ی دوستان صمیمی شخص نیز اطلاعاتی کسب شود در بیشتر موارد دوستان نشان دهنده ی افکار و عقاید هستند.
گاهی جلوه ی ظاهر چشم انسان را پر می کند و از چهره ی باطن غفلت می شود گاهی ثروت و جمال، دیده ی بصیرت و عقل انسان را کور می کند و هزار عیب دیگر را نمی بیند. گاهی تمجید و تعریف دیگران راه تعقل و مشورت را بر انسان می بندد.
و چه سخن شگفت و سودمندی! کم نیستند کسانی که فریب رنگ و روی آشکار رامی خورند اما بعد ها متوجه عفونت ها، گندابها و هرزه گیها می شوند که در ورای ظاهر آراسته نهان است.
ما می خواهیم در زندگی احساسی خود خوشبخت باشیم و نیز می خواهیم که ازدواجمان سرانجام خوبی داشته باشد بنابراین پر واضح است که هیچ یک از ما عمداً افرادی را انتخاب نمی کنیم که برایمان نامناسب باشند. ما حقیقتاً باور داریم که وقتی کسی را انتخاب می کنیم، انتخابمان درست است، اما حقیقت تلخ این است که بسیاری از اوقات این انتخاب ها به اشتباهاتی تلخ و دردناک مبدل می شوند.
بعضی اوقات، وقتی به کسی علاقه مند می شوید، عاشق او نیستید، بلکه عاشق تصویر او هستید چه کارهایی در زندگی انجام داده، چه ماشینی سوار می شود، چقدر پول دارد، چه کاره است، چه قیافه ای دارد، خواستگار من دکتر است، شما از تمامی این چیزها در سرتان رویایی می سازید و ماهیت فرد را نادیده می گیرید.
بسیاری از ما فرد نامناسب را بر می گزینیم و سپس می اندیشیم که چرا ازدواجمان شکست خورد.
زندگی مشترک به پاره ای از دلایل گاهی با شکست مواجه می شود.
به طرز صحیح مهر نمی ورزید.
شما و همسرتان از عادت های ارتباطی ضعیفی برخوردار هستید.
به درستی نمی دانید که چطور صمیمیت واقعی تولید کنید.
چیزی را که می خواهید مطالبه نمی کنید و در نهایت احساس انزجار می کنید.
از رابطه تان غافل می شوید.
ازدواج درست همیشه جالب و مهیج خواهد بود .
اگر عشق واقعا راستین باشد هنگامی که در کنار همسرم نیستم، احساس تمامیت و کمال نخواهم کرد.
روابط جنسی نمی تواند واقعاً عالی و فوق العاده باشد، مگر اینکه عشق راستین باشد.
همسر مطلوب تمام نیازها را برآورده خواهد کرد و تمامی خلأهای روحی مرا پر خواهد کرد.
اگر واقعاً دل باخته باشم، هر وقت که همسرم را می بینم، هیجان زده، خواهم شد به طوری که از با او بودن مو بر بدنم سیخ می شود.
اگر با شخص مناسب ازدواج کرده باشم، آن چنان در هماهنگی خواهیم بود که در هر لحظه از زمان هر یک از ما احساس دیگری را خواهد دانست.
هنگامی که در رابطه ای صحیح و مناسب هستم، به طرزی طبیعی احساس هماهنگی دارم، به طوری که نیازی به تلاش برای بهبود رابطه ی خود با همسرم نخواهم داشت.
افسانه ی مهلک درباره ی عشق
افسانه های عشقی باورهایی نادرست هستند که بسیاری از ما درباره ی عشق و داستان های عاشقانه داریم. این افسانه ها عملاً ما را از انتخاب هوشمندانه باز می دارند. این باورها و رفتارها علایمی غلط درباره ی ازدواج هستند که به سه دلیل زیر در ما شکل می گیرند:
تماشای برنامه های تلویزیونی و فیلم ها
خواندن رمان های عشقی
عدم وجود آموزش درباره ی عشق
واقعیت عشق
عشق بیش تر به آن تمایلی است که عاشق به فنای در معشوق پیدا میکند که ما آن را ” پرستش ” مینامیم. این هم چیزی است که با حسابهای مادی جور درنمیآید. برتراند راسل در کتاب زناشویی و اخلاق میگوید: ” ما امروزیها حتی در عالم تصور نمیتوانیم روحیه آن شاعرانی را که در اشعارشان از فنای خود سخن میراندند بی آن که کوچکترین التفاتی از محبوب بخواهند درک بکنیم. “
شعرای فارسی زبان، عشق را اکسیر نامیدهاند و گفتهاند آن اکسیر واقعی که نیروی تبدیل دارد، عشق و محبت است. عشق میتواند قلبِ ماهیت کند.
ابن عربی میگوید: نظریات درباره تعریف عشق، گوناگون است.
از عشق هیچ تعریف ذاتی که بدان شناخته شود، ممکن نیست و تصورناپذیر است، اما با حدود رسمی و لفظی میتوان آن را تعریف کرد، همین و بس.
هر کس که عشق را تعریف کند، آن را نشناخته است و هر کس که آن را ننوشیده و نچشیده باشد، قادر به درک آن نخواهد بود.
آن کس که بگوید من از عشق سیراب شدم، آن را نشناخته است.
عشق، نوشیدنِ بیسیراب شدن است.
هر عشقی که در عاشق، عقلی یا تعقلی باقی گذارد که جز به محبوبش بیندیشد، عشق ناب نیست و حدیث نفس است که گفتهاند: خیری در عشقی نیست که با عقل تدبیر کند.
عشق بدون گذشت و فداکاری دروغی بیش نیست.
عشق محال است که بدون “معرفت” باشد.
یک عشقهایی هست که مادون معرفت است، اینها عشقهای مجازی است. ولی عشق حقیقی مابعد معرفت است. بالاتر از معرفت است.
شهید مطهری: عشق، نفس را تکمیل و استعدادهای حیرتانگیز باطنی را ظاهر میسازد. قوای احساس، اراده و همت را تقویت میکند و آنگاه که در جهت علوی (والایی)، متصاعد شود، کرامت و خارق عادت به وجود میآورد. روح را از رنجها و خلطها پاک میکند و به عبارتی “تصفیهگر” است. صفات رذیلهی ناشی از حقدها و کینهها را زائل میکند.