هوای نفس مانع التزام به لوازم ایمان – تات فا

هوای نفس مانع التزام به لوازم ایمان

غالبا آن چیزی که انسان بر اساس غریزه می‌خواهد، همان چیزی نیست که عقل می‌گوید؛ انسان روزه می‌گیرد، غریزه می‌گوید: غذا بخور، اما عقل می‌گوید: نخور! وقتی انسان به سن بلوغ می‌رسد، غرایز حیوانی‌اش تقویت می‌شود و آن غریزه می‌گوید: هر جایی که شد به هر وسیله‌ای اعمال غریزه کن؛ شرطی ندارد! اما عقل می‌گوید: حساب کن که اگر این طور عمل کردی چه نتایجی بر آن بار...

رضايت به حکم پيامبر؛ دليل ايمان

هوای نفس مانع التزام به لوازم ایمان

هوای نفس مانع التزام به لوازم ایمان، چیزی که انسان به حسب غرایزش به آن میل دارد، ولی عقل با آن‌ موافق نیست.

اولین عاملی که در منابع اسلامی در این زمینه مطرح شده است، هوای نفس است، هوای نفس مفهوم شناخته ‌شده‌ای است که همه ما با آن آشنا هستیم، اما کمتر بحث عمیق و جامعی درباره‌اش انجام گرفته است.

هوای نفس ترکیبی اضافی از دو کلمه «هوی» و «نفس» است. اجمالا نیز می‌دانیم که “هوای نفس” چیز خوبی نیست و مانع از انجام وظیفه می‌شود.

در قرآن پیروی از هوای نفس با تعبیرات مختلفی به کار رفته است که حکایت از شدت و ضعف در میل و محبت دارد.

گاهی محبت و هوای نفس به جایی می‌رسد که اصلا خاطرخواهش می‌شود و آن را به عنوان معبود می‌پرستد؛ «أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ»؛ فرقان ۴۳  کسانی هستند که هوای نفس‌شان، خدا و مبعودشان است.

انسان در درون خودش غرایز و میل‌هایی دارد. برای مثال وقتی گرسنه می‌شود، میل به غذا پیدا می‌کند. این طبیعت انسان است و خداوند روح انسان را طوری آفریده است که وقتی گرسنه می‌شود، دوست دارد غذای چرب و شیرینی بخورد. این برای خود انسان است و احتیاج به فکر کردن و سنجیدن آثار و لوازمش با چیزهای دیگر را ندارد. همین که انسان گرسنه شود، چیزی برای خوردن می‌خواهد. این حکم نفس است؛ یعنی خود انسان بدون ضمیمه کردن افکار و توجه به امور خارج از نفس، به آن تمایل دارد.

بنابراین نفس همان قوه‌ای است که این ادراکات غریزی را دارد. خود انسان است که این‌ها را می‌خواهد، از این رو به آن نفس می‌گویند. نفس این ادراکات غریزی را دارد و مثلا به این غذا میل پیدا می‌کند، اما حساب این‌که این غذا حلال یا  حرام است را نمی‌کند. می‌گوید: بخور! خوشمزه است. این کار نفس نیست که بگوید من اگر این را بخورم، چه می‌شود، آیا مال مردم است یا نیست، آیا این حق من است یا نیست، این کار ثواب دارد یا عقاب و آیا حلال است  یا حرام. این کار نفس نیست. غریزه این چیزها را نمی‌فهمد. گرسنه‌ می‌شود، می‌گوید: بخور! نیازهای جنسی پیدا می‌کند، می‌گوید: ارضا کن!

این عقل است که به این می‌اندیشد که این کار در همین جا، در خانواده‌ام، در محیط، در شهر، در زندگی تا دم مرگ، حتی بعد از آن تا روز قیامت چه لوازمی دارد و بالاخره آیا باعث می‌شود که من به بهشت بروم یا به جهنم.

عقل باید همه این‌ها را حساب کند تا بگوید این کار را بکن یا نکن. اما حکم نفس فقط برخاسته از غرایز است؛ همان غرایزی که در حیوانات نیز وجود دارد. این است که این دو غالبا با هم سازگار نیستند.

 غالبا آن چیزی که انسان بر اساس غریزه می‌خواهد، همان چیزی نیست که عقل می‌گوید؛ انسان روزه می‌گیرد، غریزه می‌گوید: غذا بخور، اما عقل می‌گوید: نخور! وقتی انسان به سن بلوغ می‌رسد، غرایز حیوانی‌اش تقویت می‌شود و آن غریزه می‌گوید: هر جایی که شد به هر وسیله‌ای اعمال غریزه کن؛ شرطی ندارد! اما عقل می‌گوید: حساب کن که اگر این طور عمل کردی چه نتایجی بر آن بار می‌شود و فکر آن را هم باید کرد.

نتیجه:

معلوم شد هوای نفسی که مانع التزام به لوازم ایمان می‌شود، چیزی است که انسان به حسب غرایزش به آن میل دارد، ولی عقل با آن‌ موافق نیست و شرع به آن اجازه نمی‌دهد. نفس اصطلاحات دیگری  مثل نفس لوامه  و نفس مطمئنه نیز دارد، و هر نفسی بد نیست  هنگامی نفس بد است و معنای بد دارد که در مقابل عقل و شرع قرار گیرد.

برگزیده ای از متن کامل

منبع : پاسخ به شبهات، آیت الله مصباح یزدی، http://www.x-shobhe.com/shobhe/9843.html

جمله هایی از نهج البلاغه:  «ایمان درک قلبی، اقراربه زبان، و انجام دادن با اعضاء بدن است.» « من خدا را از راه برهم خوردن تصمیم ها ، گشوده شدن مشکلات و تغییر یافتن قصد ها شناختم .» « بینایی با دیدن به دست نمی آید زیرا گاهی چشم ها به صاحبانشان دروغ می گویند ولی عقل به کسی که از او نصیحت خواست خیانت نمی کند. » « سعادت مند کسی است که از دیگران پند بیاموزد و بد بخت کسی است که تسلیم هوای نفس و غرور خود گردد. » « شما که عظمت خدای عزیز را نمی توانی با عقل خود ارزیابی کنی در این ارزیابی دخالت نکن اگر دخالت کردی دین خود را از دست می دهی.» « آبروی تان را با ادب و دین تان را با دانش حفظ کنید. » « آدمی با کینه زندگی را بر دوستان نیز تنگ می کند. » « خداوند راهها و چاه هایی دارد که تورا حیران خواهد کرد.» « حسادت ورزیدن دوست ،علامت عیب داشتن دوستی اوست. »