آزادی چیست؟ – تات فا

آزادی چیست؟

چه بسیار آدمیانی که در طول تاریخ شعار آزادی و آزادگی سردادند، ولی بعدها به وسیله همین مقوله به اسارت و برده کشی دیگران پرداختند. چه بسیارند حزبها و گروهکهایی که جوانان ساده را به نام آزادی در دام خود افکنده و به انحراف کشانده اند.

آزادی چیست؟

آزادی چیست؟

آیا هر نوعی از آزادی، فارغ از اجرای یک سری قوانین و احکام در جامعه، به دست آمدنی است؟!

معنای آزادی در هیچ مکتب و فرهنگی، و در هیچ کجای دنیا، بی‌قانونی نیست.

“آزادی” واژگانی است که بیش از سایر واژگان، همچون دموکراسی یا همان رأی اکثریت، صلح عمومی، حقوق بشر و … ، مورد تحریف و سوء استفاده قرار گرفته است.

“آزادی”، بیش از آن که به عنوان یک حقیقت، فضیلت و نیاز انسان و جامعه مورد توجه قرار بگیرد، به عنوان یکی از شاخص‌ترین و مؤثرترین مصادیق «پرچم‌های دروغین»، توسط سران نظام سلطه و ایادی آنها برافراشته شده و سپس تعاریف، تفاسیر، فلسفه‌ها و مصادیقش، مطابق با اهداف سلب کنندگان آزادی‌های به حق انسان‌ها و جوامع، توسط عوامل همانها، در کتاب‌ها، مقالات، دانشگاه‌ها، تریبون‌ها و رسانه‌ها، برخلاف معناى اصلى اش ترویج شده است!

اگر بخواهیم واقعاً و به دور از شعارهای هدفمند و سودجویانه، بدانیم آزادی چیست؟ باید توجه داشته باشیم و از خود و دیگران بپرسیم کدام آزادی؟

آزادی محض”، یعنی آدمی بتواند از قید تمامی قیود رها گردد و تمامی وابستگی‌ها و بندگی‌های ظاهری و باطنی را کنار بگذارد و بتواند آن چه می‌خواهد را به انجام برساند و تمامی اهداف و خواسته‌هایش را محقق گرداند.

آزادی که بواسطه آن، آدمی بتواند از قید تمامی قیود رها گردد و تمامی وابستگی‌ها و بندگی‌های ظاهری و باطنی را کنار بگذارد و بتواند آن چه می‌خواهد را به انجام برساند و تمامی اهداف و خواسته‌هایش را محقق گرداند، یعنی آزادی محض، چیزی که در عالم امکان وجود ندارد.

بشری که نسبت به خودش علم کاملی ندارد، نه خالق خویش و نه خالق دیگران است، نه مالک زمین و آسمان‌هاست و نه ربوبیّتی بر آنها دارد، فقیر، ضعیف و کم ظرفیت است، با غم و غصۀ از دست دادن‌ها مواجه می‌شود، در نفع و ضرر و عاقبت خویش حاکمیتی ندارد، مصیبت‌ها فریادش را در می‌آورد، و نگرانی‌ها و ترس‌هایش، بیشتر و عمیق‌تر از امیدهایش می‌باشد، یک پشه و یا کوچکتر از آن یک ویروس او را از پای درمی آورد و …؛ پس چه آزادی قابل توجهی دارد و چگونه می‌تواند آزاد محض باشد؟!

پس، برخورداری از “آزادی محض”، مستلزم حیات، علم، حکمت، قدرت، قوّت، مالکیت،  ربوبیّت محض، غنای ذاتی و توان دادن جمال و قدرت و توان گرفتن جلال است، که این کمالات، همه از آن خداوند سبحان می‌باشد:

«وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَائِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» (الأعراف، ۱۸۰)

– و براى خدا، نامهاى نیک است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانید! و کسانى را که در اسماء خدا تحریف مى‌کنند (و بر غیر او مى‌نهند، و شریک برایش قائل مى‌شوند)، رها سازید! آنها بزودى جزاى اعمالى را که انجام مى‌دادند، مى‌بینند!

هر کمالی، نام اوست؛ و ظهور هر کمالی از او و نشانۀ اوست.

ارزش آزادی

اگر چه رشد و رسیدن به هر درجه از کمال در هر شأنی، مرهون برخوردای از “آزادی” است، اما “ارزش آزادی”، باید تبیین شود که “آزادی از چه؟!”

به عنوان مثال: آزادی از عقل و علم،  آزادی از قوانین و نظم حاکم بر عالم هستی که محال است،  آزادی از ارزش‌ها و فضیلت‌های انسانی، آزادی از قید چارچوب‌ها و قوانین معقول، آزادی از اجبار در رعایت حقوق دیگران، آزادی دربندگی هوای نفس حیوانیِ و …

یا آزادی از بندگی خود [تکبر و منیّت]، و بندگی دیگران، آزادی از ظلمات جهل [بی‌خردی و نادانی] – آزادی از سلطۀ کفار و مشرکین ستمگر،  آزادی از رذایل صفاتی و اخلاقی [بخل، حسد، کینه، بدبینی، ناامیدی و …]،

همه از مصادیق آزادی هستند، اما کدام آزادی با فطرت انسان سازگار است و او را به سعادت می رساند؛ و کدام آزادی انسان را در منجلاب فساد و ظلم گرفتار می کند.

چه بسیار آدمیانی که در طول تاریخ شعار آزادی و آزادگی سردادند، ولی بعدها به وسیله همین مقوله به اسارت و برده کشی دیگران پرداختند. چه بسیارند حزبها و گروهکهایی که جوانان ساده را به نام آزادی در دام خود افکنده و به انحراف کشانده اند.

گزیده از پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات x-shobhe با برخی اضافات