علت اساسی زوال و سقوط تمدن‌ها – تات فا

علت اساسی زوال و سقوط تمدن‌ها

علت اساسی زوال و سقوط تمدن‌ها، “من هستم، پس تو نیستی” نظر دقیق درباره‌ی علل زوال و سقوط تمدن‌ها، این حقیقت را برای ما روشن کرده است که علت اساسی، درمیان همه‌ی علل زوال و سقوط، از همین اصل منفی “من هستم، پس تو نیستی”، یا “هستی تو مشروط بر این است که من آن […]

علت اساسی زوال و سقوط تمدن‌ها، "من هستم، پس تو نیستی"

علت اساسی زوال و سقوط تمدن‌ها، “من هستم، پس تو نیستی”

نظر دقیق درباره‌ی علل زوال و سقوط تمدن‌ها، این حقیقت را برای ما روشن کرده است که علت اساسی، درمیان همه‌ی علل زوال و سقوط، از همین اصل منفی “من هستم، پس تو نیستی”، یا “هستی تو مشروط بر این است که من آن را بخواهم”، ناشی شده است. برای ظلم، هیچ  معنایی جز این وجود ندارد که “هستی و خواسته‌های تو، موقعی رسمیّت پیدا می‌کند که من می‌خواهم”.

معنای ظلم، که به فارسی آن را ستم می‌گویند، عبارت است از «تعدی به قانوان واقعی حیات معقول»، بنابراین:

۱- کمترین تعدی بر ندای وجدان، ظلم بر خویشتن است.

۲- اجازه‌ی کمترین تعدی از طرف دیگران، بر حق خود، ظلم بر خویشتن است.

۳- کاستن از ارزش کار و فعالیت و محصول تلاش انسان‌ها، ظلم است.

۴- به وجود آوردن شرایطی که انسان را وادار به صرف نظر از حق کار و فعالیت خود کند، ظلم است؛ ار چه مظلوم در کمال رضایت و خوشحالی، به آن شرایط بنگرد.

۵- ایجاد خفقان و رکود فکر در دیگران ظلم است.

۶- مزاحمت، به آزادای دیگران، اگر چه با منحرف کردن معنای آزادی، و تحصیل رضایت همان کسی همراه باشد که آزادیش مورد مزاحت قرار گرفته، یا تحریف به پدیده‌های خوشاینده شده است، ظلم است.

۷- ایجاد تقاضاهای مصنوعی در مردم، برای عرضه‌ی کالاها و یا تفکرات تحمیلی و بی‌ارزش، ظلم است.

۸- بازی با تفکرات و احساسات مردم، برای تحمیل خواسته‌های خودخواهانه، ظلم است.

۹- ویترین قرار دادن ذهن مردم، برای نمایش قیافه‌ی حق به جانب خود، تعدی بر شخصیت انسان‌هاست و ظلم است.

۱۰- عرضه کردن خود، برای مدیریت سیاسی جامعه، بدون تسلط به هوا و هوس و لذت پرستی و خودخواهی، تعدی و ظلم بر جامعه است.

۱۱- پایمال کردن قدرت و امتیازی که به دست آمده، و می‌تواند دردهای مردم را درمان کند، و آلام و ناگواری‌های آنان را تقلیل بدهد، و سنگی از سر راه‌شان بردارد، و عامل بهبودی زندگی مادی یا معنوی مردم را به وجود آورد، بدترین ظلم بر انسان‌هاست. چه رسد به این که آن قدرت و امتیاز را به صورت سلاحی در آورده  و یکه ‌تاز میدان تنازع در بقا شود.

روایتی از پیشوایان نقل شده که می‌گوید: «اداره‌ی جامعه با کفر، می‌تواند دوام داشته باشد، ولی با ظلم امکان‌پذیر نیست».

منبع:  پاسخ به شبهات، کتاب “تمدن‌ها، مبانی و ارتباطات”، علامه محمد تقی جعفری، ص ۱۱ تا ۱۴