اثبات شیعه و امامت ال محمد علیهم السلام از قرآن و کتب اهل سنت – تات فا

اثبات شیعه و امامت ال محمد علیهم السلام از قرآن و کتب اهل سنت

در قرآن آیاتی درباره امامت و افضلیت حضرت امیر علیه السلام وجود دارد آیاتی مانند آیه ولایت، آیه تطهیر، آیه مباهله، آیه هدایت، آیه انذار عشریه، آیه اکمال دین، آیه اصطفاء الهی و ... در روایات نبوی نیز خلافت و امامت حضرت امیر علیه السلام بیان شده است. روایاتی مانند حدیث ثقلین، حدیث خلیفتین، حدیث منزلت، حدیث انت خلیفتی، حدیث سدوا الابواب، حدیث علی امام المتقین، حدیث وصیت، حدیث وراثت،...

اثبات شیعه و امامت ال محمد علیهم السلام از قرآن و کتب اهل سنت

اثبات شیعه و امامت ال محمد علیهم السلام از قرآن و کتب اهل سنت

عمل به تمام آیات الهی مبنای اعتقادی شیعه می باشد.

عمل شیعه واقعی و خالص، چیزی غیر از آن چه که قرآن می گوید نیست؛ پس، شیعه چیزی نیست جز پیروی از اسلام ناب محمدی، یعنی اسلامی که رسول گرامی اسلام بر اساس آیات الهی آن را ترویج نمود.

از آن پس که آیه تبلیغ نازل شد:

یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ

(۱) اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى دارد و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمى کند.

 بعد از نزول این آیه شریفه بود که مولای متقیان امیرمومنان سلام الله علیه به جانشینی رسول خدا و امامت خلق منصوب شد. نزول این آیه به معنای پا گرفتن نهال شیعه از طرف قرآن بود؛ پیروی از اهل بیت به معنی ابلاغ همان رسالت عظیم و پیروی واقعی از قرآن بوده و خواهد بود.

 متاسفانه بعد از وفات پیامبر گرامی، دو قرائت از اسلام به وجود آمد،عده ای به طرفداری از حضرت به نام شیعه و پیرو برخاستند. و عده ای هم بر تصمیمی که آن روز در سقیفه گرفته شد و بر خلاف توصیه و سفارش پیامبر گرامی اسلام بود، باقی ماندند.

این جا است که باید بفهمیم آن چه مهم است منطق اسلام است که بر اساس چنین منطقی رسول گرامی اسلام به پیروان خود سفارش مؤکدی نمود مبنی بر این که بعد از من به کتاب خدا و عترتم مراجعه کنید.

علامه طباطبایی نوشته است: یکى….. از آیات واضح کتاب الهى آن است که رسول اللَّه را به عنوان مبیّن حدود و جزئیّات قرآن کریم معرفى مى نماید: وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ بنا بر این خود قرآن که نور مبین است، در کمال وضوح پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را مرجع فهمیدن معارف و حدود قوانین و مانند آن قرار داده؛ چون حجّیت کلام خداوند ذاتى است، مى تواند دلیل اعتبار سخن و سنّت معصومین واقع شود. پس قرآن که حجّت بالذات است، سند حجیّت سنّت خواهد بود.

هرگز نمى توان با قطع نظر از سنّت معصومین به همه حدود و احکام الهى راه یافت و به معارف قرآن کریم آشنا شد، چه اینکه آیات گسترده قرآن کریم نسبت به یکدیگر هماهنگ و منسجم اند. هرگز نمى توان آیه را با قطع نظر از آیات دیگر معنا کرد، بلکه با توجه به سراسر قرآن کریم باید آیه مورد بحث را معنا نمود.

در آیه ای دیگر آمده است: وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَیْکُمْ آیاتُ اللَّهِ وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (۳) چگونه ممکن است کافر شوید، با اینکه (در دامان وحى قرار گرفته اید، و) آیات خدا بر شما خوانده مى شود، و پیامبر او در میان شماست؟! (بنا بر این، به خدا تمسّک جویید!) و هر کس به خدا تمسّک جوید، به راهى راست، هدایت شده است.

تفسیر عیاشى از محمد بن مسلم نقل می کند که از امام باقر علیه السّلام سؤال نمودم :گروهى از ما چنین پندارند که مراد از آیه (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ) یهود و نصارى هستند، فرمود :در این صورت مردم را به دین خودشان دعوت مى نمایند اما ما اهل ذکر هستیم که مردم از ما باید سؤال کنند. مراد از ذکر قرآن کریم است.

یکی از مهم ترین مسائل اختلافی شیعه با اهل سنت مساله امامت است.

در قرآن آیاتی درباره امامت و افضلیت حضرت امیر علیه السلام وجود دارد آیاتی مانند آیه ولایت، آیه تطهیر، آیه مباهله، آیه هدایت، آیه انذار عشریه، آیه اکمال دین، آیه اصطفاء الهی و …

در روایات نبوی نیز خلافت و امامت حضرت امیر علیه السلام بیان شده است. روایاتی مانند حدیث ثقلین، حدیث خلیفتین، حدیث منزلت، حدیث انت خلیفتی، حدیث سدوا الابواب، حدیث علی امام المتقین، حدیث وصیت، حدیث وراثت، حدیث انا مدینه العلم و …

اثبات امامت ال محمد علیهم السلام در ۵ دقیقه از کتب اهل سنت:

چرا باید در مذهب تحقیق کنیم؟

آیا خداوند بشارت داده به بندگانی که بهترین راه را انتخاب می‌کنند؟

لزوم تحقیق در مذهب، با توجه روایات.

أدله شیعه بر فرقه ناجیه بودن خود چیست؟

آیا خلافت حضرت علی (ع) از کتب اهل سنت است؟

آیا ولایه علی بن أبی طالب در قرآن ثابت است؟

آیا ولایت علی بن ابی طالب در سنت نبوی ثابت است؟

ادله اهل سنت بر خلافت ابوبکر چیست؟

ادله خلافت عمر بن خطاب چیست؟

شورای ۶ نفره خلافت عثمان، توسط مردم انتخاب شد، یا توسط شخص عمر؟

الف: چرا باید از مذهب تحقیق کنیم؟

آیا تحقیق در باره مذهب ضروری است؟ چرا باید مسلمانان در مذهب خود تحقیق کنند؟ مگر همه ما مسلمان نیستم و همه مسلمانان در صراط مستقیم الهی نیستند و به بهشت نخواهند رفت؟

در این بخش به این سؤال پاسخ داده خواهد شد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بشارت خداوند به بندگانی که بهترین راه را انتخاب می‌کنند

در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که لزوم تحقیق و تفحص در عقیده را برای مسلمانان گوشزد می‌کند که ما به جهت اختصار به یک آیه اشاره می‌کنیم.

خداوند رحمن و رحیم در قرآن کریم می‌فرماید:

{فَبَشِّرْ عِبَادِی الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمْ اللهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الاَلْبَابِ}. الزمر: ۱۷ – ۱۸

بنابراین بندگان مرا بشارت ده، کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند، آنها کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

? لزوم تحقیق در مذهب، در روایات:

در قرآن کریم در آیات بسیاری و همچنین روایادر ت شیعه و سنی صریحا تصریح شده است که هر مسلمانی باید در عقیده خود تحقیق کند❗️

سپس بهترین مذهب را بیابند

و بر اساس آن سیر و سلوک و طی طریق بنمایند

و یکی از این روایت  همان حدیث افتراق امت به ۷۳ فرقه است:

? حدیث افتراق امت به ۷۳ فرقه

حدیث افتراق امت، از احادیث متواتری است که شیعه و سنی آن را در کتاب‌های خود با سندهای صحیح نقل کرده‌اند

از جمله ترمذی از طریق مخالفین نیز در سنن خود آورده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:

? امت من به هفتاد سه فرقه تقسیم خواهد شد.

وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِی عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِینَ فِرْقَهً….

قَالَ أَبُو عِیسَى: هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ غَرِیبٌ مُفَسَّرٌ.

? سنن الترمذی: ج۴، ص۱۳۴ ح ۲۷۷۸.

وصحّحه الحاکم المستدرک: ج ۱ ص ۶

همچنین ترمذی از علمای بزرگ اهل سنت بعد از نقل حدیث می نویسد:

? سند روایت حسن (معتبر) است و حاکم نیشابوری هم بر صحت روایت شهادت می دهد❗️

و یا در روایت دیگری میفرماید:

?امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد که تمام آنها اهل آتش جهنم هستند بجز یک فرقه.

وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِی عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِینَ مِلَّهً کُلُّهُمْ فِی النَّارِ إِلَّا مِلَّهً وَاحِدَهً.

?سنن الترمذی: ج ۴ ص ۱۳۵ ح ۲۷۷۹.

از این رو،

بر هر مکلفی واجب است که راجع به مذهب صحیح، و فرقه ناجیه در کلام رسول الله صلی الله علیه واله بحث و تحقیق کند❗️

أدله شیعه بر فرقه ناجیه بودن خود

تمام مذاهب اسلامی، ادعا کرده‌اند که آن‌ها فرقه ناجیه هستند و دیگران فرقه باطل. اما در این میان تنها مذهبی که برای اثبات ادعای خود از قرآن و سنت؛ حتی از کتاب‌های مخالفان خود دلیل و مدرک معتبر دارد، مذهب امامیه اثنی عشریه است. هر چند که این ادله بسیار گسترده است؛ اما به دلیل اختصار تنها به چند دلیل بسنده می‌کنیم:

من مات بلا إمام مات میته جاهلیه

(هر کس بدون امام بمیرد به مرگ جاهلی مرده است)

در صحیح مسلم از کتابهای معتبر دست اول اهل سنت آمده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

وَمَنْ مَاتَ وَلَیْسَ فِی عُنُقِهِ بَیْعَهٌ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً.

 صحیح مسلم: ج ۶ ص ۲۲ ح ۴۶۸۶.

هرکس بمیرد و بر گردن او بیعتی نباشد به مرگ جاهلی مرده است.

واحمد بن حبنل در مسند خود می‌نویسد:

 من مات بغیر إمام مات میته جاهلیه.

مسند أحمد ج ۴ ۹۶.

هرکس بدون امام بمیرد به مرگ جاهلی مرده است.

تنها مذهبی که بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله امام زمان خود را می‌شناسد و همواره بیعت یک امام مشخص را بر گردن داشته، مذهب اثنی عشریه است؛

اما سایر مذاهب این چنین نیستند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

? خلفائی اثنا عشر :

جانشینان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم دوازده نفر هستند:

شیعه و سنی با سندهای صحیح و متواتر نقل کرده‌اند که:

رسول خدا صلی الله علیه وآله بارها تأکید کرده‌اند که:

?جانشینان من تا قیامت تنها دوازده نفر خواهند بود?

چنانچه مسلم در صحیح خود آورده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

?این امر (اسلام) منقضی نمی‌شود تا اینکه دوازده خلیفه در بین آنها بگذرد (حکومت کند).

إِنَّ هَذَا الأَمْرَ لاَ یَنْقَضِی حَتَّى یَمْضِیَ فِیهِمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَهً.

? صحیح مسلم، ج۶، ص۳، ح۴۵۹۸.

? طبق این روایت، خلفای واقعی رسول خدا صلی الله علیه وآله تا زمانی که اسلام هست، تنها دوازده نفر خواهند بود?

به غیر از مذهب حقه اثنی عشریه، هیچ مذهب دیگری نتوانسته‌اند، این روایت را بر مذهب خود تطبیق دهند?

تعدادی از علمای جماعت عمریه بوطر قاطعانه تصریح کرده‌اند که :

? نتوانسته‌اند معنای این روایت را بفهمند ?

و هیچ یک از علمای اهل سنت نیز معنای دقیق و قاطعی برای آن ذکر نکرده اند

چنانکه جمله ابن حجر عسقلانی به نقل از ابن جوزی می‌نویسد:

در باره این روایت تحقیق زیادی کردم

و تمام احتمالات را ملاحظه کردم

و از دیگران سؤال کردم

اما هیچ کسی را نیافتم که معنای قطعی این روایت را متوجه شده باشد ?

قد أطلت البحث عنه، وتطلّبت مظانّه، وسألت عنه، فما رأیت أحدا وقع على المقصود به. ?

فتح الباری ج ۱۳ ص ۱۸۱.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ب:خلافت حضرت علی (ع) از کتب اهل سنت

پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام تنها مذهبی هستند که برای اثبات حقانیت مذهب خود، از قرآن، سنت، عقل و اجماع دلیل قطعی دارند که ما به اختصار به چند دلیل اشاره می‌کنیم:

?ولایت امیرالمومنین علی بن أبی طالب علیه السلام در قرآن + از منابع عامه و اهل سنت:

آیات فروانی در قرآن کریم وجود دارد که می‌توان به آن‌ها برای اثبات ولایت و امامت امیرمؤمنان علیه السلام استناد کرد؛ و اهل سنت نیز انها را نقل کرده اند،

از جمله:

? آیه ولایت:

{إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوهَ وَهُمْ رَ کِعُونَ}.

المائده: ۵۵.

سرپرست و صاحب امر شما، تنها خدا، پیامبر او و کسانى هستند که ایمان آورده اند؛ همانها که نماز را بر پا مى‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى دهند.

طبری در تفسیر خود به نقل از مجاهد نوشته است:

{إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ} الآیه. نزلت فی علی بن أبی طالب تصدق وهو راکع.

تفسیر الطبری ج ۶ ص ۳۹۰

این آیه در باره علی بن أبی طالب علیه السلام نازل شده است و او در حال رکوع صدقه داده است.

همچنبن ابن أبی حاتم در تفسیر خود از عتبه بن أبی حکیم همین مطلب را نقل کرده است:

تفسیر ابن أبی حاتم ج ۴ ص۱۱۶۲.

تفسیر طبری و ابن ابی حاتم از تفاسیری است که روایات نقل شده در آن‌ها، در تفسیر قرآن قابل اعتماد هستند.

آلوسی در باره شأن نزول این آیه گفته است:

اکثر صاحبان روایت، بر این باور هستند که این آیه در باره علی کرم الله وجهه نازل شده است.

وغالب الأخباریّین على أنّ هذه الآیه نزلت فی‌علی‌کرّم اللّه‌وجهه.

روح المعانی، ج۶، ص۱۶۷.

و همچنین گفته اسات:

از دیدگاه بیشتر محدثین، این آیه در باره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است.

والآیه عند معظم المحدثین نزلت فی علی.

روح المعانی، ج۶، ص۱۸۶.

? آیه ابلاغ:

{یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ} المائده: ۶۷.

اى پیامبر آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن؛ و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، حفظ مى کند.

ابن أبی حاتم در تفسیر خود از ابو سعید خدری نقل کرده است:

نزلت هذه الآیه… فی علی بن أبی طالب.

تفسیر ابن أبی حاتم، ج ۴ ص۱۱۷۲.

این آیه در باره علی بن ابی طالب نازل شده است.

آلوسی در تفسیر خود می‌نویسد:

روی ابن مردویه عن ابن مسعود قال کنا نقرأ على عهد رسول الله صلی الله علیه و آله: بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ إنّ علیّاً ولیُّ المؤمنین وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ.

روح المعانی، ج۶، ص۱۹۳

ابن مردویه از ابن مسعود نقل می‌کند که ما در زمان رسول الله صلی الله علیه واله وسلم این آیه را اینگونه می‌خواندیم: آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علی ولی مومنین است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى.

و سیوطی این روایت را این چنین نقل کرده است:

بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ إنّ علیاً مَولَی المؤمنین وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ.

الدر المنثور ج۲ص۲۹۸ و فتح القدیر ج ۲ ص۶۰ والمنار: ج ۶ص۴۶۳.

آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علی مولای مومنین است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى.

?آیه اکمال دین:

{أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمْ الاِْسْلاَمَ دِیناً}.

المائده: ۳

امروز، دین شما را برایتان کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.

خطیب بغدادی با سند معتبر نقل کرده است که:

این آیه بعد از معرفی امیرمؤمنان علیه السلام در غدیر خم، نازل شده است:

وَهُوَ یَوْمُ غَدِیرِ خُمٍّ لَمَّا أَخَذَ النَّبِیُّ ﴿ص﴾ بِیَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ، فَقَالَ: ” أَلَسْتُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ؟ “

 قَالُوا: بَلَى یا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: ” مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ “، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: بَخٍ بَخٍ لَکَ یَابْنَ أَبِی طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلایَ وَمَوْلَى کُلِّ مُسْلِمٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: {الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ}.

? تاریخ بغداد ج۸ ص۲۸۴

روز غدیر خم، زمانی که پیامبر دست علی بن ابی طالب را گرفت، سپس فرمود:

آیا من سرپرست مومنان نیستم؟

گفتند: بله ای رسول خدا!

فرمود: هرکس که من مولای او هستم پس علی مولای اوست!

پس از آن، عمر بن خطاب گفت: تبریک تبریک بر تو ای فرزند ابی طالب ?

زیرا از این پس تو مولای من و مولای کل مسلمانان هستی!

سپس این آیه نازل شد: امروز، دین شما را برایتان کامل کردم ?

ابن کثیر نقل کرده است که:

عمر خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام گفت: تو از این پس، سرپرست تمام مومنان شدی ?

أصبحت الیوم ولی کل مؤمن. ? البدایه والنهایه ج ۷ ص۳۵۰.

? ولایت علی بن ابی طالب در منابع اهل سنت + سند صحیحه:

اما دلایل روایی روشن بسیاری هم در کتب اهل سنت با اسناد صحیحه در کتب معتبره ایشان نقل شده است که اشاره به خلافت  و ولایت و امامت امیرالومنین علیه السلام دارد،

از جمله:

? حدیث ولایت

علمای اهل سنت با سندهای صحیح نقل کرده‌اند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

إنّ علیّا منّی وأنا منه وهو ولیّ کلّ مؤمن بعدی.

به راستی علی از من است و من از او هستم و او سرپرست همه مؤمنان، پس از من است.

حاکم نیشابوری پس از نقل این روایت گفته:

صحیح على شرط مسلم.

این روایت صحیح است و شرایط صحیح مسلم را دارد.

المستدرک ج ۳ ص ۱۱۰.

شمس الدین ذهبی نیز در تلخیص المستدرک این روایت را «صحیح» دانسته است.

محمد ناصر الدین البانی نیز در باره این روایت گفته:

صحّحه الحاکم الذهبی وهو کما قالا.

این روایت را حاکم و ذهبی تصحیح کرده‌اند. این روایت، صحیح است همان‌گونه است که حاکم و ذهبی گفته‌اند.

السلسله الصحیحه، ج۵، ص۲۲۲.

دلالت کلمه ولی بر خلافت

برای فهم دقیق معنای کلمه «ولی» باید به سراغ کلمات خلفای اهل سنت در صدر اسلام برویم که آن‌ها از این معنا چه فهمیده است. ابن کثیر در البدایه والنهایه گفته است:

قال ابوبکر: قد وُلِّیتُ أمرکم ولست بخیرکم. إسناد صحیح.

 البدایه والنهایه ج ۶ ص ۳۳۳.

ابوبکر (در نخستین سخنرانی خود بعد از خلافت) گفت: من حاکم شما شدم؛ و حال آن که از شما بهتر نیستم.

مسلم در صحیح خود نقل کرده است که عمر بن خطاب گفت:

فلمّا توفّی رسول اللّه قال أبو بکر: أنا ولیّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله… ثُمَّ تُوُفِّیَ أَبُو بَکْر وَأَنَا وَلِیُّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَوَلِیُّ أَبِی بَکْر.

مسلم ج۵ ص ۱۵۲ ح ۴۴۶۸.

زمانی که رسول خدا وفات کرد ابوبکر گفت: من جانشین رسول خدا هستم…. بعد ابوبکر فوت کرد من جانشین رسول خدا و جانشین ابوبکر شدم.

روشن است که نمی‌توان معنای کلمه «ولی» را در این روایات به معنای «دوست»، «ناصر» و… گرفت؛ بلکه تنها می‌توان به معنای حاکم، خلیفه، سرپرست گرفت؛ زیرا اگر به معنای دوست باشد، این معنا استفاده می‌شود که ابوبکر و عمر گفته‌اند که تا رسول خدا زنده بود، ما با شما دوست نبودیم و الآن دوست شده‌ایم.

? حدیث الخلافه:

ابن أبی عاصم در کتاب السنۀ می‌نویسد که رسول خدا صلی الله علیه وآله خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:

وأنت خلیفتی فی کلّ مؤمن من بعدی

تو پس از من، جانشین من در میان همه مؤمنان هستی

البانی در باره سند این روایت گفته:

إسناده حسن.

سند این روایت «حسن» است

کتاب السنه لابن أبی عاصم، ص۵۵۱.

حاکم نیشابوری این روایت را این چنین نقل کرد است که رسول خدا صلی الله علیه وآله خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:

إِنَّهُ لا یَنْبَغِی أَنْ أَذْهَبَ إِلا وَأَنْتَ خَلِیفَتِی.

شایسته نیست که من از میان مردم بروم؛ مگر این که شما جانشین من باشی.

المستدرک ج۳ ص۱۳۳.

البانی وهابی در باره سند این روایت می‌گوید:

صحّحه الحاکم والذهبی وهو کما قالا.

السلسله الصحیحه ج ۵ ص۲۲۲.

این روایت را حاکم و ذهبی تصحیح کرده است و این روایت صحیح است، همان‌گونه حاکم و ذهبی گفته‌اند.

? حدیث امامت:

ابونعیم اصفهانی با سند معتبر در کتاب معرفۀ الصحابه نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

انْتَهَیْتُ لَیْلَهَ أُسْرِیَ بِی إِلَى السِّدْرَهِ الْمُنْتَهَى، فَأُوحِیَ إِلَیَّ فِی عَلِیٍّ بِثَلاثٍ: «أَنَّهُ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ، وَسَیِّدُ الْمُسْلِمِینَ، وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ إِلَى جَنَّاتِ النَّعِیمِ».

معرفه الصحابه، ج ۳ ص ۱۵۸۷،

هنگامی که در شب معراج به سدره المنتهی رسیدم، خداوند به من در باره علی (ع) سه چیز وحی کرد:

به راستی که او پیشوای پرهیزگاران، سردار مسلمانان و جلودار روسفیدان به سوی بهشت سرشار از نعمت خداوند است.

این روایت معتبر است ؛ چنانچه حاکم نیشابوری گفته است:

صحیح الاسناد.

المستدرک ج۳ ص۱۳۸.

سند این روایت صحیح است.

معارف درباره اثبات خلافت امیرالمومنین علیه السلام در بالا از کتب اهل سنت و تفاسیر قران انها بود …

اما اگر از منالع شیعی نیاز به مطالب دارید همینکه خطبه غدیریه رسول خدا صلی الله علیه و اله و یا خطبه شقشقیه امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه و یا خطبه فدکیه صدیقه طاهره علیها السلام را مطالعه بفرماید کفایت میکند.

??? ?حکایتی شنیدنی?در اثبات حقانیت شیعه

دو نفر از شیعیان در گذرگاهی از بغداد به مجلس بزرگی رسیدند.

پرسیدند : این مجلس متعلّق به کیست؟

گفتند : مجلس درس امام اعظم ابوحنیفه است.

راوی حکایت می گوید : رفیق من که اسمش فضل بن حسن بود و مردی متعصّب در مذهب شیعه ، و در عین حال آدمی بحّاث و با اطلاع از مبانی مذهب بود ، گفت :

من می روم و با این مرد مباحثه می کنم و تا او را ملزم و مجاب نکنم از این مکان نمی روم.

گفتم : این عالم بزرگی است و از عهدۀ بحث با او بر نمی آیی.

گفت : من معتقد به مذهب حقم و حق مغلوب نمی شود.

وارد مجلس شدیم و نشستیم و در یک فرصت مناسب ، فضل از جا برخاست و گفت :

ایها العالم ، من برادری دارم که رافضی است (یعنی شیعه است) و من هر چه می خواهم به او بفهمانم که ابوبکر بعد از پیامبر اکرم ، افضل امّت و خلیفۀ به حق بوده قبول نمی کند و می گوید : علی بن ابیطالب ، افضل و خلیفۀ به حق است.

شما یک دلیل قاطعی به من یاد بدهید که به او بفهمانم و او را به راه راست بیاورم.

ابوحنیفه گفت : به برادرت بگو بهترین و روشن ترین دلیل این است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، همواره در میدان های جنگ ، آن دو بزرگوار ( ابوبکر و عمر) را کنارخود می نشاند و علی را مقابل نیزه و شمشیر دشمن می فرستاد ! و این نشان می دهد که آن دو نفر ، محبوب پیامبر بوده اند و چون آن حضرت می خواسته که آنها بعد از خودش جانشین باشند آنها را حفظ می کرد ! و چون علی را دوست نمی داشت ، طردش می کرد ؛ و به میدان می فرستاد تا کشته شود و این بهترین دلیل بر افضلیت ابوبکر و عمر است !

فضل گفت : بله من این را به برادرم می گویم.

ولی او از قرآن به من جواب می دهد که خداوند فرموده است :

«خداوند ، مجاهدین را بر قاعدین و نشستگان برتری داده و اجری بزرگ برای آنان آماده است»

و به حکم این آیه ، علی چون مجاهد بوده افضل از ابوبکر وعمراست که قاعد بوده اند.

ابوحنیفه گفت : به او بگو از این بهتر می خواهی که ابوبکر و عمر قبرشان کنار قبر پیامبر و چسبیده به قبر آن حضرت است ؛ در حالی که قبر علی از قبر پیامبر دور افتاده و در عراق است !

فضل گفت : بله این را هم به برادرم می گویم.

امّا او می گوید : آن ها غاصبانه در کنار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، دفن شده اند!

برای این که خداوند فرموده است :

« ای مؤمنان بدون اذن و اجازۀ پیامبر ، داخل خانه اش نشوید…»

و می دانیم که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در خانۀ خودش دفن شده و آن دو نفر بدون اذن در خانۀ آن حضرت دفن شده اند و محل دفن ایشان غصبی است.

ابوحنیفه که از این گفتگو سخت ناراحت شده بود تأمّلی کرد و سپس با لحنی تند گفت : به این برادر خبیثت بگو آنها غاصبانه در خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دفن نشده اند ! بلکه عایشه و حفصه که دختران آن دو بزرگوار و همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند و از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مهریه طلبکار بودند ، پدرانشان را در مهریه خودشان دفن کردند !

فضل گفت : بله من این مطلب را هم به برادرم گفته ام ، ولی او باز آیه ای برای من می خواند و می گوید : پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به همسرانش بدهکار نبوده است.

برای اینکه خداوند فرموده است :

«ای پیامبر ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته ای برای تو حلال کردیم»

طبق این آیه ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مهریۀ زن هایش را داده بود و وقتی که از دنیا رفت به زن هایش بدهکار نبوده است.

ابوحنیفه اندکی تأمّل کرد و گفت :

به این برادرت بگو درست است که همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) مهریّه طلبکار نبوده اند ، اما سهم الارث که از ماتَرَک پیامبر داشته اند و ماتَرَک (یعنی آنچه پیامبر اکرم بعد از مرگش از خود باقی گذاشته) نیز همین خانه اش بوده و شرعاً سهمی هم از آن خانه به همسرانش می رسد و چون عایشه و حفصه وارث پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده اند پدرانشان را در سهم الارث خودشان دفن کرده اند و بنابراین غصبی در کار نبوده است !

فضل گفت : بله من این را هم به برادرم گفته ام.

ولی او می گوید : شما آقایان سنّی ها مگر نمی گویید: پیامبر ارث نمی گذارد و خودتان حدیث نقل می کنید که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است :

«ما پیامبران اصلاً ارث نمی گذاریم و هر چه از ما باقی مانده صدقه است»

پس طبق گفته خودتان عایشه و حفصه سهم الارث نداشته‌اند.

به همان دلیلی که شما حضرت فاطمه علیها السلام را از فدک محروم کردید و گفتید : پیامبر صلی الله علیه وآله ، ارث نمی گذارد آن دو همسر نیز نباید ارث ببرند.

آیا دختر از پدر ارث نمی برد اما همسر از شوهر ارث می برد ؟!

سخن که به اینجا رسید ، ابوحنیفه حسابی از کوره در رفت وگفت این مرد را بیرون کنید او شیعه است و اصلا برادر ندارد.

منابع:

پرسمان دانشگاه

مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، پاسخ به شبهات

تلگرام