جداسازی دین از زندگی – تات فا

جداسازی دین از زندگی

جداسازی دین از زندگی – دین از سیاست توسط به اصطلاح روشنفکرانِ مدعی امروزی آن چه که قدیمی‌تر از قرآن مجید می‌باشد، همین سخن نادرست و استدلال به آن می‌باشد، چرا که حتی وقتی آیات قرآن کریم نازل می‌شد، همان اعراب جاهلیت می‌گفتند: «این سخنان و قصه‌های قدیمیان است»! و جالب آن که جاهلان قدیمی‌تر، […]

جداسازی دین از زندگی – دین از سیاست توسط به اصطلاح روشنفکرانِ مدعی امروزی

جداسازی دین از زندگی – دین از سیاست توسط به اصطلاح روشنفکرانِ مدعی امروزی

آن چه که قدیمی‌تر از قرآن مجید می‌باشد، همین سخن نادرست و استدلال به آن می‌باشد، چرا که حتی وقتی آیات قرآن کریم نازل می‌شد، همان اعراب جاهلیت می‌گفتند: «این سخنان و قصه‌های قدیمیان است»! و جالب آن که جاهلان قدیمی‌تر، به پیامبران پیش از ایشان نیز همین را گفتند؛ چنان که می‌فرماید:

«وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ» (الأنفال، ۳۱)

ترجمه: و هنگامی که آیات ما بر آنها خوانده می‌شود، می‌گویند: «شنیدیم؛ (چیز مهمّی نیست) ما هم اگر بخواهیم مثل آن را می‌گوییم؛ اینها همان افسانه‌های پیشینیان است.

بنابراین، اگر رجوع به منابعی که قدمت دارند خوب نیست، دیگر خودشان نیز نباید چنین ادعاهای سبک و پوچی را بنمایند، چرا که این منطق اعراب جاهلی و نیز سخن جاهلان در هزاران سال پیش از اسلام نیز بوده است!

اِشکال اساسی این مدعیان این نیست که قرآن کریم را کتاب چهارده قرن پیش می‌دانند، بلکه این است که به “وحیانیت قرآن مجید” اعتقادی ندارند و دیگر آن که اگر خوب بنگرید، اصلاً به خدایی که علیم و حکیم است و پیامبر، وحی، کتاب و دین فرستاده اعتقادی ندارند! اگر عمیق‌تر شوید، متوجه می‌شوید که چون ابلیس لعین که از مرحله‌ی کفر و تکفیر عبور کرد و به مرحله استکبار و عناد رسید، اینها نیز دیگر وجود خداوند متعال را انکار و تکذیب نمی‌کنند، بلکه مدعی هستند که علم خدا و آخرین کتاب و شریعت خدا، دیگر قدیمی شده و اکنون خودشان، عاقل‌تر، عالم‌تر و بصیرتر از او هستند، لذا تعیین حقوق، قانونگذاری، هدایت و ربوبیت باید بر عهده‌ی آنان باشد!

این نگاه، اندیشه و موضع‌گیری نسبت به قرآن مجید که به برخی از آیاتش [مثل حکمت] رجوع کرده و حتی ایمان بیاورند و نسبت به برخی دیگر [مثل احکام] کفر بورزند نیز قدمتی بیش از ۱۴۰۰ سال دارد، پس چرا همچنان به رغم ادعای رشد عقلی و علمی بشر، راه جاهلیت گذشته را می‌روند و همان ادعاها را عیناً بیان داشته و همان مواضع جاهلی را اتخاذ می‌کنند؟!

این به اصطلاح روشنفکرانِ مدعی امروزی، که فقط ادبیات و ساختار جملات‌شان نسبت به گذشتگانشان تغییر یافته است، همیشه مترصد تجزیه‌ی قرآن کریم و اسلام [جداسازی دین از زندگی – دین از سیاست – حکمت از حقوق و احکام – عبادات از زندگی اجتماعی و …] بوده و هستند و خداوند متعال تمامی آنها را کافر خوانده است، چرا که این موضع و عزم برای ایجاد تفرقه و تجزیه، استراتژی و تاکتیک کفار می‌باشد:

«إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا * أُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا مُهِینًا» (النساء، ۱۵۰ و ۱۵۱)

ترجمه: به راستى آنان که به خدا و فرستادگانش کفر مى‌ورزند و مى‌خواهند در میان خدا و فرستادگانش جدایى بیندازند و مى‌گویند به برخى ایمان مى‌آوریم و برخى [دیگر] را انکار مى‌کنیم و مى‌خواهند بین این[و آن]راهى برگزینند * اینان در حقیقت کافرند؛ و ما براى کافران عذابى خوار کننده آماده کرده‌ایم.

منبع: http://www.x-shobhe.com/shobhe/10080.html