شهيد سپهبد علی صياد شيرازی – تات فا

شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

شهید سپهبد علی صیاد شیرازی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی فرمانده اسبق نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و عضو شورای عالی دفاع ملی،  پس از ۳۲ سال خدمت در یگان‌های مختلف نیروی زمینی ارتش، درساعات ابتدایی صبح روز ۲۱ فروردین سال ۷۸، در تهران و مقابل منزلش، به دست اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) […]

شهيد سپهبد علي صياد شيرازی

شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

شهید سپهبد علی صیاد شیرازی فرمانده اسبق نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و عضو شورای عالی دفاع ملی،  پس از ۳۲ سال خدمت در یگان‌های مختلف نیروی زمینی ارتش، درساعات ابتدایی صبح روز ۲۱ فروردین سال ۷۸، در تهران و مقابل منزلش، به دست اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ترور شد. مراسم تدفین او با حضور حضرت آیت الله سید علی خامنه‌ای، فرمانده کل قوا، و جمعی از فرماندهان یگان‌های مختلف نیروهای مسلح ایران و مردم برگزار شد.

مقام معظم رهبری:

جز خیر از صیاد چیزی ندیدم

 ما تقریبا از اوایل انقلاب با ایشــان آشــنا شــدیم. آن موقع با بعضی از دوستانشــان از اصفهان پیش ما آمدنــد. از آن زمــان تا وقت شــهادت، حقا و انصافا جز خیر از این مرد چیزی ندیدیــم. آنچه در میدانهای جهاد از او بروز کرد، کارهای بزرگی بود؛ بعضی را مردم می دانند، بعضی را هم نمی دانند، بعضی را هم یادشان رفته؛ ولی ما در طول ســالهای متمــادی، به کارهای بزرگی که این شهید عزیز انجام داد، توجه داشتیم و می دانیم اقعا ایشان چه کارهای بزرگی انجام داده؛ هم در میدان جنگ و هم بیرون ازمیدان جنگ. چیزی که مهم است، این اســت که یک نفر علاوه بر جنگ با دشــمنان، در جهاد با نفس هم پیروز شــود. ایشان اینگونه بود؛ برای خود هیچ چیز نمی خواست. دیدار خانواده شهید صیاد شیرازی ۱۹/۰۲/۱۳۷۸

توصیف نشریه فرانسوی از شهید صیاد

گروه فرهنگی جهان نیوز: نشریه «مالین» چاپ فرانسه در خردادماه سال ۱۳۶۲ ضمن انتشار گفت‌و‌گویی با شهید صیاد شیرازی، وی را این‌گونه توصیف کرد: «… برای صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران، کلید پیروزی به‌تانک و موشک بستگی ندارد؛‌ بلکه تنها به اعتقاد به خدا بستگی دارد. قدّی کوتاه، نگاهی روشن و دست‌هایی که با انگشتر عقیق صاف روی میز ستاد مشترک روی هم قرار گرفته‌اند. این متخصص توپخانه که دوره تخصصی خود را در آمریکا گذرانده و امروزه فرماندهی نیروی زمینی ارتش ایران را هدایت می‌کند، از فرمول‌ها نمی‌ترسد. او با سادگی می‌گوید:‌ «من یک سرباز اسلام هستم و درباره اختلاف و جدایی‌اش از بنی‌صدر می‌گوید: «ما می‌خواستیم برای خدا بجنگیم ولی او می‌خواست که ما برای او بجنگیم. او مرد تکنیک و سیاست بود. من مرد جهاد و جنگ مقدس هستم». صیاد شیرازی به‌گونه‌ای دل‌رحمانه لبخند می‌زند و پیروزی‌های متوالی ایران را یاد‌آوری می‌کند: «هدف ما‌ اشغال یک سرزمین یا یک شهر خاص نیست … دفاع ما تا موقعی که هیچ خطری ما را تهدید نکند ادامه خواهد یافت…»

حضور کلیدی و محوری در عملیات مرصاد

به گزراش کیهان، یکی از مهم‌ترین عملیاتی که شهید صیاد شیرازی در آن حضور کلیدی و محوری داشت، عملیات مرصاد علیه تجاوز منافقین خودفروخته به کمک ارتش صدام به داخل خاک ایران بود. تجاوزی که شاید در ابتدای کار، برای بسیاری باورنکردنی بود. یعنی حتی به ذهن بسیاری از افراد خطور هم نمی‌کرد که منافقین تا این درجه از رذالت و شئامت رسیده باشند که مزدور صدام جنایتکار علیه مردم و میهن خود شوند. باور نمی‌کردند، اینهایی که با سلاح‌های صدام تا کیلومترها از خاک کشورشان را به‌ اشغال دشمن خونی مردم ایران درآورده بودند و به فارسی تکلم می‌کردند، منافقین هستند.

خود صیاد شیرازی در این مورد گفته است: «… من کلاه گوشی داشتم. می‏توانستم صحبت کنم. به خلبان گفتم: اینها را می‏بینید؟ اینها دشمنند، بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبان‌های دو تا (هلیکوپتر) کبری‏ رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یک دفعه داد و بیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفتند: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودی‌‏اند. چی‏چی بزنیم اینهارو؟! خوب اینها ایرانی بودند، دیگه مشخص بود که ظاهرا مثل خودی‏ها بودند و من هرچه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند، گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم؟! برای ما مسئله دارد. فردا دادگاه انقلاب،… آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدودا ۵۰۰ متری ستون زرهی نشسته ‏ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به‌خاطر اینکه درجه ‏ام مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی بالگرد، عصبانی بودم، ناراحت که چه جوری به اینها بفهمانم که این دشمن است.

گفتم: بابا! من با این درجه ‏ام مسئولم. آمدم که تو راحت‏ بزنی. مسئولیت ‏با منه… حالا کار خدا را ببینید! منافقین سرلوله توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. حالا من خودم توپچی بودم. اگر من می‏خواستم بزنم با اولین گلوله، مغز بالگرد را می‏زدم. چون با توپ خیلی راحت می‏شود زد. فاصله یا برد ۲۰ کیلومتری می‏زنیم، حالا که فاصله ۵۰۰ متری، خیلی راحت می‏شد زد. اینها مثل اینکه وارد هم نبودند، زدند. گلوله ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که اینها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودی‏ها را؟ اینها (خلبان ها) بچه کرمانشاه بودند، با لهجه کرمانشاهی گفتند: به علی قسم، الان حسابش را می‏رسیم. سوار بالگرد شدند و رفتند. جایتون خالی. اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت‏ خورد به ماشین مهماتشان. خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلوله‌ها که داخل بود، مثل آتشفشان می‏رفت…»
این جملات بخشی از خاطرات سپهبد شهید صیاد شیرازی از آغاز عملیات مرصاد است، زمانی که منافقین با پشتیبانی ارتش صدام از مشغول بودن نیروهای ارتش و سپاه در جبهه‌های دیگر سوءاستفاده کرده و تا عمق خاک ایران و نزدیکی کرمانشاه آمدند و حتی پادگان‌های بین راه که تقریبا خالی از سرباز و نظامی شده بود، به راحتی به تصرف منافقین در آمد. در آن زمان شهید صیاد شیرازی هیچ مسئولیت فرماندهی در ارتش نداشت و تنها نماینده حضرت امام(رحمه‌الله‌علیه) در شورای عالی دفاع بود. او با حکم اضطراری معاون ستاد کل نیروهای مسلح، یکه و تنها به همراه چند هلیکوپتر کبری به تنگه چهارزبر استان کرمانشاه رفت تا مقابل پیشروی ستون‌های نظامی منافقین را بگیرد. که اگر آنها کرمانشاه را‌ اشغال می‌کردند، کار خیلی دشوار می‌شد.

سال‌ها طول کشید تا منافقین دریافتند کسی که در ۶ مرداد ۱۳۶۷، دمار از روزگارشان درآورد، یک فرمانده کهنه‌کار ارتش جمهوری اسلامی به نام علی صیاد شیرازی بود.

اما کاری را که رژیم دست‌نشانده شاه برای خاموش کردن علی صیاد شیرازی نتوانست به انتها برساند، گروهک تروریستی منافقین در ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به خیال خام خود با ‌ترور فیزیکی او، به انجام رساندند، غافل از آنکه با ریختن خون صیاد دل‌ها، او نه تنها خاموش نگردید بلکه بسیاری از خاموشان را نیز بیدار کرد

شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در وصیتنامه خود آورده است:  خداوندا! ولی امرت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را تا ظهور حضرت مهدی (عج) زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین.

متن وصیتنامه شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم، ارحم‌‌ الراحمین، رب‌العالمین و صلی‌الله علی محمد واله‌ الطاهرین، انالله و اناالیه راجعون.

هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق‌الله و رسوله. اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله‌الا الله وحده لا شریک له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین‌الحق و ان الصدیقه‌ الطاهره فاطمه‌الزهرا، سیده نسا العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علی‌بن‌الحسین و محمّد‌بن‌علی و جعفربن‌محمّد و موسی‌بن‌جعفر و علی‌بن‌موسی و محمّد‌بن‌علی و علی‌بن‌محمّد و الحسن‌بن‌علی و الحجه‌القائم‌المنتظر صلوات‌الله و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبر و أن‌الموت و النشور حق و الساعه آتیه لاریب فیها و أن‌الجنه و النار حق. اللهم أدخلنا جنتک برحمتک و جنّبنا و احفظنا من عذابک بلطفک و احسانک یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین.

خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی. خدایا! تو خود می‌دانی که همواره آماده بوده‌ام آنچه را که تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنم. اگر این نبود، آن هم خواست تو بود.

پروردگارا! رفتن در دست تو است؛ من نمی‌دانم چه موقع خواهم رفت ولی می‌دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم‌خورده‌ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم.

از پدر و مادرم که حق بزرگی بر گردنم دارند، می‌خواهم که مرا ببخشند؛ من نیز همواره برایشان دعا کرده‌ام که عاقبت به خیر شوند. از همسر گرامی و فداکار و فرزندانم می‌خواهم که مرا ببخشند که کمتر توانسته‌ام به آنها برسم و بیشتر می‌خواهم وقف راهی باشم که خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده است.

آنچه از دنیا برایم باقی می‌ماند، حق است که در اختیار همسرم قرار گیرد. از همه آنهایی که از من بد دیده‌اند، می‌خواهم که مرا به بزرگی خودشان ببخشند و بالاخره از مردان مخلص خودم به ویژه حاج آقا امیر رنجبر نیکدل، استدعا دارم در غیاب من به امور حساب و کتاب من برسند و با برادران دیگر چون جناب سرهنگ حاج آقا آذریون و تیمسار حاج آقا آراسته در این باب، تشریک مساعی نمایند.

خداوندا! ولی امرت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را تا ظهور حضرت مهدی (عج) زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین.

امیر سرتیپ محمدرضا فولادی:

شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، الگوی صبر و متانت بود. وفای او به ولایت و اطاعتش از امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، زبانزد دوست و دشمن بود. نماز اول وقت او در سخت‏‌ترین شرایط ترک نمی‏‌شد و نماز شب را مانند دوستی صمیمی در آغوش می‏‌کشید. صیاد خود را سرباز کوچک اسلام و امام زمان (عج) می‏‌دانست و همواره سخنانش را با دعای فرج آغاز می‏‌کرد. مدیریت و تدبیر صیاد از جمله عواملی بود که او را در محفل یاران انقلاب جاودانه کرد. او مردی مهربان و باعاطفه بود که سینه سوخته‏‌اش بار‌ها تیر تهمت خورد و قلب نازنینش زخم‏ زبان کشید، ولی همچنان روی پا ایستاد و عقاید مقدس خویش را حفظ کرد تا سرانجام در طلوع صبحی صادق، عشق را در آغوش کشید و خوش‏حال و خندان از میان ما پر کشید و هجرت کرد.

محبوب و مراد دل صیاد، مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا (مدظله العالی)، در مراسم تشییع سرباز وفادارش حاضر شد و مقابل چشم تمامی کوردلان و جهانیان، با بوسه عشق بر تابوت فرمانده دلاور و شجاع خود او را در تاریخ جاودان نمود.